یاد باد آن
که نهانت نظری با ما بود!
رقم مهر تو
بر چهره ما پیدا بود
یاد باد آن
که چو چشمت به عتابم میکشت
معجز عیسویت
در لب شکرخا بود!
یاد باد آن
که صبوحی زده در مجلس انس
جز من و یار
نبودیم و خدا با ما بود!
یاد باد آن
که رخت شمع طرب میافروخت!
وین دل سوخته
پروانه ناپروا بود
یاد باد آن
که در آن بزمگه خلق و ادب
آن که او خنده
مستانه زدی صهبا بود!
یاد باد آن
که چو یاقوت قدح خنده زدی
در میان من
و لعل تو حکایتها بود!
یاد باد آن
که نگارم چو کمر بربستی
در رکابش مه
نو پیک جهان پیما بود!
یاد باد آن
که خرابات نشین بودم و مست!
وآنچه در مسجدم
امروز کم است آن جا بود
یاد باد آن
که به اصلاح شما میشد راست
نظم هر گوهر
ناسفته که حافظ را بود!
,Happy days were when your
hand was by my side
.Signs of your love, my features
beautified
,Happy days were when your
words crucified
.Then my soul resurrected, upward
glide
,Happy days were when the
wine, we glorified
.God was with me while by my side was
my bride
Happy days were when your
candle was my guide,
And my heart, like a moth, your flames
would ride.
Happy days were when amidst
knowledge and pride
.The drunken laughter was dignified
,Happy days were when we
drank from the cup in our stride
.And told tales of the things that we
tried
,Happy days were when Beloved
would decide
.On the sun and moon, in service,
relied
Happy days in the tavern I
would abide
.Saw the things that from the temple
would hide
;Happy days were when your
signal verified
.Made the crooked straight, Hafiz,
narrow, wide
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر