۱۳۹۵ مرداد ۱۳, چهارشنبه

آرایش مهتاب


واسه آرایش مهتاب، منت سرمه کشیدن دیگه بسه
توی تاریکی شبها، سرخورشید بریدن دیگه بسه

دخترا قربونی تیغ تعصب های کور
توی تاریخ جهالت زنده زنده توی گور

دخترا زندونی و مصرفی و خونه نشین
نقره اما بی عیار، حلقه اما بی نگین

تنشون ارزونی هر کی که جنگو ببره
تنشون ارزونی هر کی جواهر بخره

یکی پیدا نمی شه عاطفه مهرشون کنه
نه با پول و سکه، با ترانه سحرشون کنه

یکی نیست توی نگاش مهربونی کاشته باشه
چشماشو به خاطر سادگی دوست داشته باشه

مردای قصه کجان؟کاش از کتابا دربیان
کاش می شد از پس این ظلم زمونه بربیان

ترانه شاهکار بینش پژوه



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر