۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

عیاری و طراری


خون‌ریزی و نندیشی، عیار چنین خوش‌تر!
دل دزدی و نگریزی، طرار چنین خوش تر!

زان غمزهٔ دود افکن آتش فکنی در من
هم دل شکنی هم تن، دل‌دار چنین خوش‌تر!

هر روز به هشیاری نو نو دلم آزاری
مست آیی و عذر آری، آزار چنین خوش‌تر!

نوری و نهان از من، حوری و رمان از من
بوس از تو و جان از من، بازار چنین خوش‌تر!

الحق جگرم خوردی، خون‌ریز دلم کردی
موییم نیازردی، پیکار چنین خوش‌تر!

مرغی عجب استادم، در دام تو افتادم
غم می‌خورم و شادم، غم‌خوار چنین خوش‌تر!

من کشته دلم بالله، تو عیسی و جان درده
هم عاشق ازین سان به، هم یار چنین خوش‌تر

این زنده منم بی‌تو، گر باد تنم بی‌تو
کز زیستنم بی‌تو بسیار چنین خوش‌تر

خاقانی جان افشان بر خاک در جانان
کز عاشق صوفی جان ایثار چنین خوشتر



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر